کوچ عاشقانه ما صدایی از ماتم بود
میان قصه مردی شب زده همچون باران باریدن بود
روی شاخه های دلتنگی قصه فردا بود
قصه از اول خط قطار سوت کشان آخر بود
شایدم دفتر غزل هایم دوبیتی از ناسروده هایی بود غزل جایش مثنوی ماه آخر بود
فردای زندگی سکوت شب های قصه ی شام آخر بود
حسام الدین شفیعیان